خلبانی با بیشترین پرواز جنگی
هدف انسان از تلاش و كوشش در سایه ایمان و عقیده چیست؟
پسری كه در سال 1334، در یكی از خانواده های متدین روستای شیرود تنكابن به دنیا آمد، در 26 سال توانست به این پرسش، یک پاسخ كامل و بی نقص بدهد. مدت ها كاشت، داشت، و برداشت تا در نوجوانی به خاطر كار پر زحمت كشاورزی، جسمی تنومند و قوی پیدا كرد كه برای روح بزرگش كالبدی مناسب بود.
هوش سرشارش موجب پیشرفت او در درس ها میشد. در پایان سال سوم متوسطه به تهران رفت تا هم كار كند و هم درس بخواند.
دو سال بعد در ارتش استخدام شد و رؤیای پرواز را با هلیكوپتر به واقعیت تبدیل كرد. مردی بود متفاوت با هم ردههایش. پنهانی به تظاهرات میرفت و در حمایت از انقلاب اسلامی مردم شعار می داد و فعالیت میكرد.
پس از پیروزی انقلاب، غائله كردستان شروع شد. با دوست صمیمیاش احمد كشوریكه او هم خلبان بود، پروازهای عملیاتی انجام میدادند و شیرودی چنان كرد كه شهید فلاحی او را ستاره غرب نامید.
او پس از اقامه نماز برای پیروزی و طلب یاری خداوند، به سوی منطقه درگیری پرواز كرد و صبحگاه یک روز بهاری، روحش نیز مانند جسمش به آسمان پر گشود.
در آغاز جنگ تحمیلی با سه هلیكوپتر و دوازده خدمه در مقابل یک لشگر مجهز عراق ایستاد و علاوه بر نجات پادگان سرپل ذهاب، دشمن را وادار به عقب نشینی كرد.
وقتی خبر به مجلس شورای اسلامی رسید، آقای هاشمی رفسنجانیاو را مالک اشتر زمان لقب داد.
در طول جنگ بارها مورد تشویق و ارتقای درجه قرار گرفت، ولی هیچ كدام از آن تشویق نامهها را نپذیرفت. میگفت: همین كه میدانم چرا و برای چه و كه میجنگم، خود برایم تشویق است. هشتم اردیبهشت ماه 60 تانكهای عراقی به طرف قره بلاغ دشت ذهاب حمله كردند و او پس از اقامه نماز برای پیروزی و طلب یاری خداوند، به سوی منطقه درگیری پرواز كرد و صبحگاه یک روز بهاری، روحش نیز مانند جسمش به آسمان پر گشود.
امام خمینی(ره) پس از شهادت او فرمودند: شیرودی آمرزیده است.
رهبر معظم انقلاب نیز به ایمان آن شیرمرد «ایمان» داشتند كه فرمودند: «شیرودی اولین نظامیای است كه من در نماز به او اقتدا كردم.»