اللهم عجل لولیک الفرج
فاجعه میانمار ریشه در اسلام ستیزی غرب دارد و هرچه مسلمانان در دنیا و علی الخصوص کشورهای مسلمان منطقه بر سر خواسته ها و آرزوهای خود بیشتر ایستادگی می کنند ، هجمه ها و حمله ها به آنان در سراسر جهان بیشتر می شود . ترس از تفکر رو به گسترش اسلام خواهی و ظلم ستیزی است که استکبار را چنان به دست و پا زدن انداخته که از خون اطفال و زنان و مردان بی گناه و بی دفاع نمی گذرد و برای ایجاد رعب و وحشت در دل مسلمین به چنین جنایتهایی دست می زند ، وگرنه چه دلیل دیگری برای کشتار هزاران انسان فقیر و بیچاره که قدرت دفاع از خود را نیز ندارند ، وجود دارد . شایع شده که تصاویر منتشر شده از میانمار به نوعی از طرف خود مقامات دولتی و ارتش آن کشور است تا دیگر مسلمانان آن منطقه را وادار به ترک کشورشان کند و در حقیقت بخشی از جنگ روانی علیه مسلمانان است . الله اعلم . فجایعی از این دست رخ داده و متاسفانه باز هم تکرار خواهد شد تا زمانیکه حکام خود کامه برخی (بخوانید اکثر) کشورهای مسلمان در افکار و آرزوهای واهی خود غوطه ورند ، تا زمانیکه نهایت تلاش و تدبیر خود را آن موقع به کار می برند که بخواهند مقاومت لبنان را خلع سلاح کنند و یا با تروریستها بر ضد ایران و سوریه همکاری کنند و سرمست باده ای باشند که در کنار نتانیاهو و یا جرج بوش سر کشند .
اللهم عجل لولیک الفرج
نقبی به تاریخ می زنیم و جملاتی از بیانات امام خامنه ای را مرور می کنیم . بیاناتی که متعلق به دیروز و امروز نیست بلکه به تاریخ ۱۳۷۰/۱۲/۱۴ ایراد فرموده اند و قطعاً هشداری برای امروز بوده است . امیدوارم که درس بگیریم و اتحاد و همدلی خود را بیش از پیش افزایش دهیم تا مجبور نباشیم ۲۰ سال دیگر ، سخنان امروز ایشان را مرور کنیم و از سر ناراحتی و غضب – همچون امروز – لب به دندان بگزیم .
” امروز جریان ظلم در دنیا ، حقیقتاً یک جریان بىسابقه است . امروز این قدرتهاى بزرگ با وسایل تبلیغاتى همهگیر و با امکاناتى که حق را به صورت باطل و باطل را به صورت حق جلوه مىدهد ، در دنیا مسلطند ؛ قدرتهایى که براى ارزشهاى انسانى و الهى ذرهیى ارزش قائل نیستند و به آن اعتنایى ندارند ؛ چه کسى مىخواهد در مقابل اینها بایستد و مطلب حق را بیان کند؟ ببینید امروز در دنیا چه مىکنند و چهقدر ملتها – بخصوص ملتهاى مسلمان – مظلوم واقع مىشوند ؛ آن وقت آقایان مىنشینند و دم از طرفدارى از حقوق بشر مىزنند و شرم هم نمىکنند . این وضع مردم مظلوم فلسطین است با آن فشارهایى که حکومت غاصب صهیونیستى بر آنها وارد مىکند ؛ که در خانهى خودشان هم نمىتوانند براحتى زندگى کنند و آزادانه رفت و آمد نمایند . این وضع مردم لبنان است ؛ این وضع مسلمانان کشمیر است ؛ این وضع مسلمانان مستضعف بیچارهى میانمارى است که دهها هزار نفر از آنها امروز با بدترین وضع در بنگلادش زندگى مىکنند . نمایندگان ما به آنجا رفتند و آمدند و خبرهایى به ما دادند که واقعاً خواب از چشم انسان مىپرد ! (۱) چهقدر امروز دنیا نسبت به حقوق بشر – به معناى واقعى – بىاعتناست ! مگر در دنیا صدایى از کسى بلند شد ؟! یک مشت چکمهپوش دهها هزار مسلمان میانمارى را با فجیعترین وضع از خانهى خودشان بیرون کردند ؛ بچهها و زنان و مردانشان را کشتند ؛ اموالشان را غارت کردند ؛ هر کس توانسته جان خودش را بردارد ، فرار کرده ؛ در دنیا هم کسى به کسى نیست ؛ نه سازمان ملل حرفى مىزند ، نه کمیتهى حقوق بشر فریادى مىکشد ، نه صلیب سرخ جهانى احساس مسؤولیتى مىکند ، نه این کنفرانسها و مؤسسههاى دروغى دفاع از حقوق بشر و دفاع از صلح و غیره حرفى مىزنند ؛ کأنه اینها انسان نیستند ! این ، دشمنى دنیا را با اسلام و مفاهیم و ارزشهاى اسلامى نشان مىدهد ؛ این نشان مىدهد که چهقدر نسبت به انسان بىاهتمام و بىاعتنایند و آنچه که دربارهى حقوق بشر و اینگونه تعبیرات مىگویند ، حربهیى سیاسى است ؛ براى اینکه کسى را در جایى بکوبند ؛ کسى را بزرگ کنند ؛ دولتى را تضعیف کنند و مردمى را از صحنه خارج نمایند .
مسائل مسلمانان میانمارى را اصلاً بکلى کأنلمیکن فرض مىکنند ؛ چرا ؟! مگر جرم اینها چیست ؟! جرم اینها این است که مسلمانند . آنها با اسلام دشمنند و از اسلام مىترسند . امروز کار به جایى رسیده است که مبارزهى با اسلام ، زیر پوشش انجام نمىگیرد ! در الجزایر تصریح مىکنند که ما با گرایشهاى اسلامى مبارزه مىکنیم ! الجزایر یک کشور اسلامى است ؛ وقتى در آنجا اینطور بگویند ، شما از دولتهاى غیراسلامى و ضداسلامى، دیگر چه انتظارى دارید ؟! “
بخشی از بیانات در دیدار جمعى از روحانیون – ۱۳۷۰/۱۲/۱۴
(۱) در آذرماه سال ۱۳۷۰ در اجراى اساسنامهى « شوراى نظامى اعادهى نظم و قانون » که تصریح بر تبدیل میانمار به یک کشور کاملاً بودایى داشت ، فشارهاى نظامیان دولت میانمار بر مردم مسلمان این کشور – که افزون بر دو میلیون نفراز جمعیت این کشور را شامل مىشدند – آغاز و منجر به مهاجرت بیش از یکصد هزار نفر از آنان به کشور بنگلادش شد . مهاجران مسلمان در اردوگاههایى در جنوب شرقى کشور بنگلادش و در شرایطى بسیار نامساعد استقرار یافتند .
ما که شیعه امام عصر روحی فداه هستیم در روز [یا هفته] چند دقیقه به یاد آقا هستیم.
امام در زندگی ما چه جایگاهی دارد.
نظر بدهید
امام زمان(عج) در قرآن(2)
امام زمان(عج) در قرآن(1)
آشنایی اجمالی با امام زمان(عج) (2)
آشنایی اجمالی با امام زمان(عج)
يكي از جهات غربت امام(ع)، از ناحية شيعيان و دوستان را ميتوان عدم شناخت راستين شيعيان از حقيقت باطني و ولايت الهي ايشان دانست. متأسفانه بايد اعتراف نمود شناخت شيعيان از آن حضرت، غالباً در حدّ يك شناخت تاريخي و شناسنامهاي و آن هم به صورت ناقصِ آن.
دلايل غيبت امام زمان(ع) دو وجه دارد: وجه اول غيبت، غيبت جسماني و يا عنواني حضرت، و وجه دوم غيبت، غربت امام زمان (ع) است.
يك معناي غيبت اين است كه حضرت حق، سيزده معصوم را در اختيار عوام و خواص قرار داد، امّا معصوم چهاردهم را از چشم عموم پنهان نمود و امكان ديدار را تنها در اختيار كساني قرار داد كه توفيق رفع حجاب از ديدگان باطن خود را به دست آورند. لذا معناي نخست غيبت، حجابي است كه روي چشمهايي كشيده ميشود كه لياقت ديدن خوبيها را ندارند:
گفتم كه روي خوبت از من چرا نهان است
گفتا تو خود حجابي ورنه رخم عيان است
گفتم فراق تا كي؟ گفتا كه تا تو هستي
گفتم كه نفس همين است، گفتا جواب همان است
اما غيبت متأسفانه وجه ديگري هم دارد و آن غربت امام عصر(ع) است. غربت در لغت به معناي دوري و بُعد مسافت و در عرف، به معناي ناخشنودي، و نارضايتي و عدم قرابت است.
* اقسام غربت
گاهي اوقات، غربت در مكان رخ ميدهد؛ يعني مكان، مورد پسندِ امام(ع) نيست و آقا بقيّةالله(ع) در آن مكان، غريب هستند. همچنانكه خودِ آن حضرت، در فرازي از توقيع مباركشان به شيخ مفيد(ره) به غربت مكاني خود چنين اشاره فرمودهاند:
اگرچه هم اكنون در مكاني دور از جايگاه ستمگران سكنا گزيدهام؛ كه خداوند صلاح ما و شيعيان مؤمن ما را تا وقتي كه حكومت دنيا به دست تبهكاران است، در دوري گزيدن به ما نمايانده است.1
گاهي از اوقات نيز غربت در زمان است. يعني زمان و زمانه در خور شأن آقا بقيّةالله(ع) نيست، همچنانكه در روايتي ميفرمايند:
زمانه از گذشته سختتر و دشوارتر شده است.2
حضرت معصومه سلام الله علیها در خاندانى كه سرچشمه علم و تقوا و فضایل اخلاقى بودند، نشو و نما یافت. پس از آن كه پدر بزرگوار آن بانوى گرامى به شهادت رسید، فرزند ارجمند آن امام یعنى حضرت رضا علیه السلام عهدهدار امر تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نیز متكفل گردید. در اثر توجهات زیاد آن حضرت هر یك از فرزندان امام كاظم علیه السلام به مقامى شامخ دست یافتند و زبانزد عام و خاص گشتند. ابن صباغ مالكى در این باره گوید: "هر یك از فرزندان ابى الحسن موسى معروف به كاظم فضیلتى مشهور دارد."(1) نیز اربلى در این زمینه مىنویسد: "براى هر یك از فرزندان ابى الحسن موسى علیه السلام فضیلت و منقبتى معروف وجود دارد."(2) آنچه مسلم است این كه در میان فرزندان امام كاظم علیه السلام بعد از حضرت رضا علیه السلام، حضرت معصومه سلام الله علیها از نظر علمى و اخلاقى، والا مقامترین آنان است. این حقیقت از اسامى و القاب و تعریفها و توصیفاتى كه ائمه اطهار علیهم السلام از وى نمودهاند، هویداست. و با توجه به این حقیقت كه ارتباط تنگاتنگ و غیر قابل انفكاكى میان تهذیب نفس و طى مدارج اخلاقى و عرفانى و حصول علوم اصیل الهى و حكمت وجود دارد، مىتوان به رتبه و مقام علمى غیرقابل توصیف حضرت معصومه سلام الله علیها پى برد و به این نكته واقف گشت كه ایشان نیز چون حضرت زینب سلام الله علیها عالمه غیر معلمه بود.(3) آنچه سخن فوق را تایید مىكند، روایت صالح بن عرندس حلى، عالم بزرگوار شیعى قرن نهم در كتاب "كشف اللئالى"(4) است. وى گوید: روزى جمعى از شیعیان به قصد دیدار حضرت موسى بن جعفر علیهالسلام و پرسیدن سوالاتى از ایشان به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام كاظم علیه السلام در مسافرت بود، سوالات خود را به حضرت معصومه كه در آن هنگام كودكى خردسال بیش نبود، تحویل دادند. فرداى آن روز براى بار دیگر به منزل امام شرف حضور پیدا كردند، لیكن هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. چون ناگزیر به بازگشت بودند، مسائل خود را مطالبه نمودند تا در مسافرت بعدى خدمت امام برسند. غافل از این كه حضرت معصومه جواب پرسشها را نگاشته است. وقتى پاسخها را ملاحظه كردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزارى فراوان شهر مدینه را ترك گفتند. از قضاى روزگار در بین راه با امام موسى بن جعفر علیه السلام مواجه شده، ماجراى خویش را باز گفتند. چون امام پاسخ سوالات را مطالعه كرد، سه بار فرمود: "فداها ابوها" (5)؛ پدرش فدایش. فاطمه معصومه سلام الله علیها از جمله راویان گرانقدر و عظیم الشان آل محمد صلی الله علیه و آله است. ایشان از پدر گرامى خویش و اجداد شریف و بزرگان و جمعى از خاندان جلیل القدرش احادیثى نقل كرده كه قابل قبول علماى شیعى و سنى است.(6) متاسفانه نگارنده به بیش از پنج روایت از این بانوى گرامى دست پیدا نكرد: 1 ـ ابوالخیر شمس الدین محمد بن محمد بن جزرى شافعى (م 833) در كتاب "اسنى المطالب فى منافب سیدنا على بن ابى طالب"(7) سخن حضرت فاطمه دختر پیامبر صلی الله علیه و آله را آورده است: "... آیا فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله را در روز غدیر به فراموشى سپردهاید كه فرمود: هر كه من مولاى اویم، پس على مولاى اوست... و سخن دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله را؛ تو (اى على!) نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسى علیه السلام هستى؟!" (8) در سند روایات فوق این اشخاص وجود دارند: بكر بن احمد قصرى، فاطمه دختر امام رضا علیه السلام، فاطمه (معصومه) و زینب و امكلثوم دختران امام كاظم علیه السلام، فاطمه دختر امام صادق علیه السلام، فاطمه دختر امام باقر علیه السلام، فاطمه دختر امام سجاد علیه السلام، فاطمه و سكینه دختران امام حسین علیه السلام، ام كلثوم دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها، حضرت فاطمه سلام الله علیها و كسانى كه پیش از بكربن احمد در این سلسله هستند. 2 ـ در روایت دیگرى نظیر روایت فوق از لسان مبارك رسول الله صلی الله علیه و آله آمده است: "من كنت مولاه فعلى مولاه"(9) ؛ هر كه من مولا و رهبر او هستم، على رهبر و مولاى اوست. در سند این روایت اشخاص ذیل وجود دارند: فاطمه دختر گرامى امام رضا علیه السلام، زینب و امكلثوم و فاطمه دختران گرامى امام كاظم علیه السلام، فاطمه دختر گرامى امام صادق علیه السلام، فاطمه دختر گرامى امام باقر علیه السلام، فاطمه دختر گرامى امام سجاد علیه السلام، فاطمه و سكینه دختران گرامى امام حسین علیه السلام، امكلثوم دختر گرامى حضرت فاطمه سلام الله علیها و حضرت فاطمه سلام الله علیها. 3 ـ روایت دیگر را ابى محمدبن احمد بن على قمى در كتاب "المسلسلات"(10) خویش این گونه ذكر مىنماید: از محمدبن على بن الحسین از احمد بن زیاد بن جعفر از ابوالقاسم جعفر بن محمد علوى عریضى از ابوعبدالله احمدبن محمد بن خلیل از على بن محمد بن جعفر اهوازى از بكر بن احنف از فاطمه دختر على بن موسى علیه السلام از فاطمه (معصومه) و زینب و امكلثوم دختران موسى بن جعفر علیهالسلام از فاطمه و سكینه دختران حسین بن على علیه السلام از ام كلثوم دختر على علیه السلام از فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله كه فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم كه مىفرمود: وقتى در شب معراج به آسمان برده شدم، داخل بهشت گردیده، قصرى از مروارید سفید و درخشان مشاهده كردم. درى داشت كه بر آن پردهاى آویزان و با تزیین به مروارید و یاقوت درخشندگى پیدا كرده بود. چون سرم را بالا بردم، دیدم بر آن در نوشته شده است: "لااله الاالله، محمد رسول الله، على ولى الله" و بر آن پرده: "خوشا، خوشا به مثل شیعه على" آنگاه داخل قصر شدم. در آنجا قصرى از عقیق سرخ بود و درى از نقره داشت كه به وسیله زبرجد سبز درخشان شده بود. بر آن در، پردهاى بود. چون سرم را بالا بردم، دیدم بر آن در نوشته شده است: "محمد رسول خداست. على جانشین مصطفى است." و بر آن پرده: "بشارت ده پیروان على را به حلال زادگى." آنگاه داخل قصر شدم. در آنجا قصرى از زمرد سبز بود. زیباتر از آن مشاهده نكرده بودم. درى از یاقوت سرخ داشت كه با تزیین به مروارید رخشان شده بود. بر آن در پردهاى قرار داشت. وقتى سرم را بالا بردم، دیدم بر آن پرده نوشته شده است: "پیروان على، رستگارانند." به دوستم جبرئیل گفتم: این قصر از آن كیست؟ گفت: محمد! از آنِ پسرعمو و جانشین تو على ابن ابى طالب است. در روز قیامت همه مردم برهنه پا و عریان محشور مىشوند مگر شیعیان على. و همگى به نامهاى مادرانشان فراخوانده مىشوند مگر پیروان على كه به نامهاى پدرانشان خوانده مىشوند. به دوستم جبرئیل گفتم: این براى چیست؟ گفت: زیرا آنان على را دوست داشتند، حلال زادهاند.(11) 4 ـ در روایت سوم از كتاب "امالى" از احمد بن حسین از حسن بن على سكرى از محمد بن زكریاى جوهرى از عباس بن بكار از حسن بن یزید از فاطمه (معصومه) دختر موسى بن جعفر علیه السلام از عمر بن على بن الحسین از فاطمه دختر امام حسین علیه السلام از اسماء دختر عمیس از صفیه دختر عبدالمطلب آمده است: "وقتى حسین علیه السلام از مادرش متولد شد، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: عمه! فرزندم را نزدم بیاور. من عرض كردم: اى رسول خدا! او را پس از ولادت پاكیزه نكردهایم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: عمه! تو مىخواهى او را پاكیزه كنى؟! خداوند تبارك و تعالى او را پاكیزه و از آلودگىها منزه كرده است." (12) 5 ـ حدیث دیگر را محمد غمارى شافعى در كتاب خویش بدین طریق نقل كرده است: از فاطمه دختر حسین رضوى از فاطمه دختر محمد رضوى از فاطمه دختر ابراهیم رضوى از فاطمه دختر حسن رضوى از فاطمه دختر محمد موسوى از فاطمه دختر عبدالله علوى از فاطمه دختر حسن حسینى از فاطمه دختر ابى هاشم حسینى از فاطمه دختر محمدبن احمدبن موسى مبرقع از فاطمه دختر احمدبن موسى مبرقع از فاطمه دختر موسى مبرقع از فاطمه دختر امام رضا علیه السلام از فاطمه دختر امام موسى بن جعفر علیه السلام از فاطمه دختر امام صادق علیه السلام از فاطمه دختر امام باقر علیه السلام از فاطمه دختر امام سجاد علیه السلام از فاطمه دختر امام حسین علیه السلام از زینب دختر امیرمومنان علیه السلام از فاطمه سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله. در این روایت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله مىفرماید: "آگاه باشید، هر كس با دوستى آل محمد بمیرد، شهید مرده است!" روایت مزبور به حدیث "فاطمیات" مشهور است. چون جز دو تن از كسانى كه در سلسله آن وجود دارند، بقیه "فاطمه" نام دارند.(13) 1 ـ الفصول المهمه، ص 240. 2 ـ كشف الغمه، ج 3، ص 30. 3 ـ توجه به این مطلب كه اخلاص در اعمال در طى یك دوره چهل روزه باعث جارى گشتن چشمههاى حكمت از قلب بر زبان مى شود، اذعان و اعتراف به حقیقت فوق را سهل مىنماید. چون حضرت معصومه سلام الله علیها نه تنها چهل روز كه در تمامى عمر شریفش مخلصانه عمل مىكرد. 4 ـ كشف اللئالى تاكنون به چاپ نرسیده و به صورت مخطوط در كتابخانه شوشترىهاى نجف اشرف وجود دارد. مرحوم میرجهانى نسخهاى از این كتاب را در كتابخانه شیخ محمدسماوى دیده است. (مهدى پور، كریمه اهل بیت، متن و پاورقى ص 62.) 5 ـ كریمه اهلبیت، ص 64 و 63. (با تصرف) 6 - فاطمه بنت الامام موسى بن جعفر، ص 58 و 57 و اعلام النساء، ص 577. 7 ـ در كتاب اسنى المطالب پارهاى از روایاتى كه در شان و منزلت امیرمومنان علیه السلام وارده گشته، گردآورى شده است. در این كتاب تنها احادیثى ذكر شده كه در مصادر و كتب معروف و با سندهاى قوى و محكم بیان گردیده است. (امینى، مقدمه اسنى المطالب، ص 32). 8 ـ ص 51 ـ 49. این كتاب توسط محمدهادى امینى تحقیق شده است. نیز بنگرید به الغدیر، ج 1، ص 197. 9 ـ احقاق الحق، ج 6، ص 282، به نقل از مسند فاطمه معصومه، ص 61. 10 ـ ص 108. این كتاب در ضمن مجموعهاى از آثار مولف در یك مجلد به سال 1369 ه" . در تهران به چاپ رسیده است. 11 ـ بحارالانوار، ج 65، ص 77 و 76، فاطمه بنت الامام موسى بن جعفر، ص 60 و 59. 12 ـ فاطمه بنت الامام موسى بن جعفر، ص 61. 13 ـ رازى، محمد شریف، گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 17 و 16.
مقام علمى حضرت معصومه سلام الله علیها
روایات حضرت معصومه سلام الله علیها
پىنوشتها:
در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس (ع) پایه عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش (ام البنین) بود.
چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.
امیرالمومنین (ع) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نامهای عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.
زندگي نامه امام حسين عليه السّلام
دومين فرزند برومند حضرت علي و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ايشان باد، در خانه وحي و ولايت چشم به جهان گشود.